به بهانه پخش نسخۀ خانگی فیلم «ملی و راههای نرفتهاش»، آخرین ساختۀ تهمینۀ میلانی خانم میلانی، از شما انتظار نداشتیم!
| تاریخ ارسال: 1397/4/9 |

- سید فریبرز نوربخش
- معلول جسمی و فعال مطبوعات
ایران آنلاین /بالاخره بعد از چند ماه انتظار، دی وی دی فیلمِ «ملی و راه های نرفته اش» به بازار آمد و من خریدم و به خانه آوردم تا همراه خانوادهام ببینم.
با اینکه در فیلمسازی و نقد فیلم سررشته ندارم، از همان ابتدای فیلم متوجه ضعفهای آن شدم و رفتارها و واکنشهای شخصیت های اصلی مانند سیا ( با بازی میلاد کی مرام) و پدر و مادر او (به ترتیب با هنر نماییِ جمشید هاشمپور و افسر اسدی) و همچنین اعضای خانواده ملی (با بازی ماهور الوند) را غیرمنطقی و مصنوعی و اغراق آمیز دیدم.
اما آنچه از دقایق آغازین فیلم نظر مرا جلب و در واقع شگفت زده ام کرد و در نهایت متأثر و آزردهام ساخت نگرش کارگردان به موضوع معلولیت و تلقی او از علل بروز این پدیده بود که از فیلمساز باتجربه ای مانند خانم میلانی بعید مینمود. متأسفانه ایشان در این فیلم همچون بسیاری از همکاران هنرمندشان، بر این باور کهنه و بی اساس و خرافی صحه گذاشتند که معلولیت نتیجه گناه فرد یا خانوادۀ او و در واقع مجازات طبیعت یا عذاب الهی است.
در فیلم، پدر خانوادۀ سیا را می بینیم که ویلچرنشین و همیشه هم افسرده و غمگین است. در طول فیلم، به تدریج متوجه می شویم که پدر سیا در گذشته، با همسر و پسرش رفتار خوبی نداشته است. فیلمساز اصرار دارد رفتارهای جنونآمیز سیا و بدرفتاریهای مادر او را گردن پدر خانواده بیندازد و معلولیت پدر را هم نتیجۀ بدرفتاری های او در گذشته با خانواده اش نشان دهد. در صحنهای از فیلم، زبان پدر می شنویم: «... اون موقع که ما می زدیم، آب از آب تکون نمی خورد، اما الان زن ها هار شدن؛ آژان میارن.» در این لحظه مادر با گریه می گوید: «آب از آب تکون خورده؛ تو حالیت نیست» و با خشم به ویلچر همسرش لگد می زند. و فیلمساز اینگونه به مخاطب القا می کند که معلولیت پدر، مجازات رفتار خشونتآمیزِ او با خانواده اش است.
این گونه بازنمایی معلولیت سالهاست که در آثار سینمایی و تلویزیونی ما دیده می شود و گویی تمامی هم ندارد، اما القای این باور نادرست به جامعه از زبان فیلمساز باتجربه و نامآشنایی مانند تهمینه میلانی که ادعای دغدغه مسائل اجتماعی را دارد و به اصطلاح غم مردم را می خورد، به هیچ روی پذیرفتنی نیست.
امید است از این پس شاهد چنین نمایشی از پدیده معلولیت نباشیم و هنرمندان ما بینش خود را دربارۀ موضوع اجتماعی مهمی مانند معلولیت اصلاح کنند تا بیش از این بر زخم افراد دارای معلولیت و خانواده هایشان نمک نپاشند و همه با هم بکوشیم تا این باور بیاساس و دلآزار را که هر کس معلول است لابد در گذشته، خودش یا پدر و مادرش گناهی مرتکب شدهاند، از ذهن ها زدوده شود.
با اینکه در فیلمسازی و نقد فیلم سررشته ندارم، از همان ابتدای فیلم متوجه ضعفهای آن شدم و رفتارها و واکنشهای شخصیت های اصلی مانند سیا ( با بازی میلاد کی مرام) و پدر و مادر او (به ترتیب با هنر نماییِ جمشید هاشمپور و افسر اسدی) و همچنین اعضای خانواده ملی (با بازی ماهور الوند) را غیرمنطقی و مصنوعی و اغراق آمیز دیدم.
اما آنچه از دقایق آغازین فیلم نظر مرا جلب و در واقع شگفت زده ام کرد و در نهایت متأثر و آزردهام ساخت نگرش کارگردان به موضوع معلولیت و تلقی او از علل بروز این پدیده بود که از فیلمساز باتجربه ای مانند خانم میلانی بعید مینمود. متأسفانه ایشان در این فیلم همچون بسیاری از همکاران هنرمندشان، بر این باور کهنه و بی اساس و خرافی صحه گذاشتند که معلولیت نتیجه گناه فرد یا خانوادۀ او و در واقع مجازات طبیعت یا عذاب الهی است.
در فیلم، پدر خانوادۀ سیا را می بینیم که ویلچرنشین و همیشه هم افسرده و غمگین است. در طول فیلم، به تدریج متوجه می شویم که پدر سیا در گذشته، با همسر و پسرش رفتار خوبی نداشته است. فیلمساز اصرار دارد رفتارهای جنونآمیز سیا و بدرفتاریهای مادر او را گردن پدر خانواده بیندازد و معلولیت پدر را هم نتیجۀ بدرفتاری های او در گذشته با خانواده اش نشان دهد. در صحنهای از فیلم، زبان پدر می شنویم: «... اون موقع که ما می زدیم، آب از آب تکون نمی خورد، اما الان زن ها هار شدن؛ آژان میارن.» در این لحظه مادر با گریه می گوید: «آب از آب تکون خورده؛ تو حالیت نیست» و با خشم به ویلچر همسرش لگد می زند. و فیلمساز اینگونه به مخاطب القا می کند که معلولیت پدر، مجازات رفتار خشونتآمیزِ او با خانواده اش است.
این گونه بازنمایی معلولیت سالهاست که در آثار سینمایی و تلویزیونی ما دیده می شود و گویی تمامی هم ندارد، اما القای این باور نادرست به جامعه از زبان فیلمساز باتجربه و نامآشنایی مانند تهمینه میلانی که ادعای دغدغه مسائل اجتماعی را دارد و به اصطلاح غم مردم را می خورد، به هیچ روی پذیرفتنی نیست.
امید است از این پس شاهد چنین نمایشی از پدیده معلولیت نباشیم و هنرمندان ما بینش خود را دربارۀ موضوع اجتماعی مهمی مانند معلولیت اصلاح کنند تا بیش از این بر زخم افراد دارای معلولیت و خانواده هایشان نمک نپاشند و همه با هم بکوشیم تا این باور بیاساس و دلآزار را که هر کس معلول است لابد در گذشته، خودش یا پدر و مادرش گناهی مرتکب شدهاند، از ذهن ها زدوده شود.
مطالب مشابه
دفعات مشاهده: 4559 بار |
دفعات چاپ: 458 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر