شمعدانی | پایگاه اینترنتی معلولان ایران

بامداد با راز و نیایش
یکشنبه ۹۴/۶/۲۹

دروود . . . .
صبح هنگام … روزی دگر است … برخاستن و ساختن …

امروز؛
 باز می کنم پنجره امید را … و گوش می دهم به زمزمه چلچله ها … نفس می کشم عطر اقاقی ها را … و چه رقصی می کند شاخه بید در دل باد صبا … چه رمزی دارد عبور از عقربه های ساعت پیر در گذر از شاه راه زمان … تپش قلب شقایق هم تماشا دارد عاشقانه عشق را می تپد … بارش دریا رامیبینم ، در چشم خدا مثل یک قطره آب …
 گمانم زندگی حس همین احساس است!!!
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
الهی...
آفتاب تابانت امروز نیز برآمد از پشت پنجره نگاهم ،
تا فروزان کند جانم را با فروغ زندگی ؛
تا باقی روز ،در برد و باخت آن ،سپاسگزار تاریکی هایی باشم که نوید روشنیست
و دل انگیزترین نغمه است، شنیدن صدای نفسهایشان ،
بر حریر زندگی و این همه را سپاس و باقی هیچ ،
و دیگر تلاش من و مصلحت تو الهی!...
کجا این دل شکسته را جز نگاه تو درمانیست!؟
و کجا این دل تشنه را جز ابر احسان تو بارانی!؟

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
همرازم؛
باورکن....درتقدیر هرانسانی معجزه ای ازطرف خداوندتعیین شده که قطعأ در زندگی، در زمان مناسب نمایان خواهد شد!
یک شخص خاص..یک اتفاق خاص..یا یک موهبت خاص..
منتظر اعجاز خدا در زندگیت باشیم،بدون ذره ای تردید!
...زندگی درست مثل نقاشی کردن است..خطوط را با امید بکشیم ..
اشتباهات را با آرامش پاک کنیم..قلمو را در صبر
غوطه ور کنیم...وباعشق رنگ بزنیم!

پیروزیتان در زندگی آرزوست 🌹